رسته‌ها
تفسیر سوره حمد
امتیاز دهید
5 / 4
با 208 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 208 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
92
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/11/30

کتاب‌های مرتبط

روح از منظر قرآن
روح از منظر قرآن
2.8 امتیاز
از 5 رای
تفسیر المیزان - جلد 18
تفسیر المیزان - جلد 18
4.3 امتیاز
از 29 رای
ایرانیان از دیدگاه قرآن
ایرانیان از دیدگاه قرآن
3.8 امتیاز
از 6 رای
آشنایی با قرآن - جلد 5
آشنایی با قرآن - جلد 5
3.4 امتیاز
از 12 رای
پرتوی از قرآن جلد 4
پرتوی از قرآن جلد 4
4.7 امتیاز
از 24 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تفسیر سوره حمد

تعداد دیدگاه‌ها:
16
مَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه. «2» یک احتمال این است که این هجرت، هجرت از خود به خدا باشد. «بیت» نفس خود انسان باشد، طایفه‏اى هستند که خارج شدند، هجرت کردند از «بیت» شان، از این بیت ظلمانى، از این نفسانیت: مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛ تا رسیدند به آنجایى که «أدْرَکَهُ الْمَوْتُ»؛ به مرتبه‏اى رسیدند که دیگر از خود چیزى نیستند، «موت مطلق»، و اجرشان هم عَلَى اللَّه است؛ اجر دیگرى [در کار نیست‏]، دیگر بهشت مطرح نیست، دیگر تنعمات مطرح نیست، فقط اللَّه است. آنکه از «بیت نفسانیتش» خارج شد، حرکت کرد و مهاجرت کرد الى اللَّه و الى رسول اللَّه- که آن هم الى اللَّه است- ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ و پس از این هجرت، به مرتبه‏اى رسید که «أدْرَکَهُ الْمَوْتُ» دیگر از خودش هیچ نیست، هر چه هست از اوست؛ [اگر] این را مشاهده کرد در این هجرت، اجرش هم عَلَى اللَّه است.
یک طایفه‏اى هستند که این طورند که هجرت کرده‏اند و به منتها هم‏رسیده‏اند، اجرشان هم عَلَى اللَّه است؛ همیشه هم در هجرتند آنها. یک طایفه‏اى هستند که هجرتى کرده‏اند؛ اما نرسیده‏اند به غایت هجرت که «أدْرَکَهُ الْمَوْتُ» باشد.
یک طایفه هم مثل ما هستند؛ اصلًا هجرتى نیست در کار، ما در همین ظلمتها هستیم، ماها [به سبب تعلق‏] به دنیا و به طبیعت، و بالاتر از آن به انانیت خودمان در این چاه محبوسیم. ما در «بیت» هستیم؛ یعنى در بیت نفسانیت. روى این احتمال، نمى‏بینیم الّا خودمان [را]؛ هر چه مى‏خواهیم براى خودمان مى‏خواهیم. خودیم، خود است، غیر از خود هیچ نیست. ما تا حالا به فکر این نیفتاده‏ایم که هجرتى بکنیم، ما هر چه فکر داریم صرف همین جا مى‏شود.
از جلسه ی دوم.
پس از سلام
در قدیم در حوزه قم فلسفه حرام و ممنوع بود !
فلسفه را حرام می دانستند و فیلسوف را تکفیر می کردند . . .
نجف که وضعش بدتر بود! نجف حتی عرفان را هم بر نمی تابید،آقای قاضی و شاگردانش را از جمله علامه طباطبایی و برادرش،و بسیاری از بزرگان دیگر را منزوی کردند . . . و حقوقشان را قطع ! به همین خاطر علامه مجبور شد برگردد تبریز،تا بتواند خرجش را در بیاورد...
جالب است بدانید که وقتی سید روح الله در قم فلسفه شروع کرد،واقعا اوضاع اسفناکی حاکم بود،و شاگردان یواشکی می رفتند سر کلاس! خصوصا با اسفار ملاصدرا مشکل داشتند...
طنزتر از این آنست که چون روح الله مدرس فلسفه بود،یکی از این آقایان! وقتی داشتند با مصطفی خمینی غذا می خوردند،گفته بود ظرف این را بشویید،پدرش فلسفه تدریس میکند،ظرف او نجس است . . .
:D
جالب است بدانید که اکنون نیز گروهی بپا خواستند و بشدت بر علیه فلاسفه و عرفا فعالیت می کنند،و مدام می خواهند چماق تکفیرشان را بر سر این و آن بکوبند! یکی از این آقایان که اکنون خیلی هم تی وی می آید،در مورد مولانا گفته بود:
میگن تو مثنوی حرفای قشنگ زیاد گفته شده،خب شیطان هم حرفای قشنگ و زیبا زیاد می زنه!!
حالا مولانا که خوبه،ابن عربی را میخوان سر به تنش نباشه !
این کتاب تفسیر سوره حمد بعد از انقلاب ایراد شد، و واقعا کسی که عرفان و فلسفه بداند،می فهمد که چه چیز شگفت انگیزی است!
در جلسه ی پنجم دیگر سید روح الله رسما بحث وحدت وجود را شروع کرد،و شروع کرد جواب مخالفان را دادن...
حوزه ی مشهد که از قدیم ضدّ فلسفه بود،گفتند یعنی چی آقا! این کفریات را دارند از صدا و سیما پخش می کنند ! جمعش کنید!!!
خلاصه سید روح الله نیز مجبور شد آن جلسات را بی خیال شود...
ببخشید که طولانی شد! دیدم دوستان مطالبی را نوشتند،گفتم یک مقدار کاملش کنیم...
دوستان این 5 جلسه تفسیر را فایل صوتی اش را از اینجا:
متن لینک
و فایل تصویری اش را از اینجا دانلود کنید:
متن لینک
وقت کردید جلسه ی پنجم را حتما گوش بدید!
شاد باشید و دل زنده:x
:stupid::stupid::stupid::stupid:
من متوجه نشدم:-(:-(:-(:-(
نظر امام خمینی در مورد مثنوی ومولانامثبت بود؟کیا میخوان مثنوی رو آتش بزنن؟!!!!
یه زمانی میگفتن مثنوی قرآن منظومه چی شد ؟؟؟!!!!!
مگر بر همان "ب" ی اول "بشنو از نی..." صدها صفحه شرح ننوشته اند. مشکل اونها با مثنوی اینه که کسی که یاد بگیره با مثنوی کلنجار بره قدم های اولیه ی کلنجار رفتن با قرآن رو برداشته و این تخته شدن در دکان جزم اندیشی آنهاست. فهمیدن مثنوی سخته. خیلی هم سخته از همون زمان مولوی شرح نویسی بر مثنوی شروع می شهو هنوز هم ادامه داره. مثنوی فکر کردن رو آموزش میده و این خوشایند خیلی ها نیست.
حرف از کسانی چون زرین کوب و زریاب و باقی بزرگان نیست؛ حرف از اندیشه‌ای ست که سلطنت می کند بر اذهان عوام و خواث!!! (ص(!))
ملا کلیدر را 9 روز خواند اما از سال 87 شرح مثنوی کریم زمانی را شروع کرده هنوز جلد یک را نتوانسته تمام کند!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
...[quote='Molla nasredin']قدیم حوزه به شدت مولانا رو تکفیر می کرد و گرچه مدتی کمی مولانا رو یک جورایی تطهیر! و تقدیس! کرد، اما اخیرا باز در این مقوله سر سخت شده.یک زمانی مثالی در حوزه زده می‌شده به این صورت:اگر در اتاقی محبوس بودید و در آن اتاق قرآن و مثنوی وجود داشت و از قضا! قرآن در دسترس بود و مثنوی در جایی که دستتان به آن نمی رسد؛ شما مجازید (نعوذ بالله) روی قرآن بایستید، مثنوی را بردارید و آتش بزنید!!!*پی نوشت: این نعوذبالله در مثال مذکور وجود ندارد![/quote]
" مثنوی را می توان زبده و حاصل جمیع تجارب عرفانی دنیای اسلام در تمام قرون محسوب کرد."
دکتر عبدالحسین زرین کوب/ جستجو در تصوف/ص299
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت...
قدیم حوزه به شدت مولانا رو تکفیر می کرد و گرچه مدتی کمی مولانا رو یک جورایی تطهیر! و تقدیس! کرد، اما اخیرا باز در این مقوله سر سخت شده.
یک زمانی مثالی در حوزه زده می‌شده به این صورت:
اگر در اتاقی محبوس بودید و در آن اتاق قرآن و مثنوی وجود داشت و از قضا! قرآن در دسترس بود و مثنوی در جایی که دستتان به آن نمی رسد؛ شما مجازید (نعوذ بالله) روی قرآن بایستید، مثنوی را بردارید و آتش بزنید!!!

*پی نوشت: این نعوذبالله در مثال مذکور وجود ندارد!
در مقدمه کتاب نوشته اند که "بخش سوم این کتاب مجموعه ی پنج جلسه درس تفسیر ایشان است که سال 58 از تلویزیون پخش شد و بعد به دلیل بیماری حضرت امام و مخالفتهای برخی از مقدسین که مخالف طرح این نوع سخنان بودند برای همیشه تعطیل شد"
دلیل اصلی همان مخالفت مقدسین است .جالب است آن روزها چه کسی والا مقام تر از ایشان بوده که درسشون رو تعطیل کرده؟ علت تعطیلی مباحث رو همون سالها سنگین بودن مباحث و حال ناخوش امام ذکر کردن اما در واقع قضیه به تکفیر مولانا و دفاع امام از مولانا بر می گشت. امام راجع به بیت "چون که بیرنگی اسیر رنگ شد ، موسی ای با موسی در جنگ شد" توضیحاتی می دن و معنای این بیت که موجب تکفیر مولانا شده بود رو روشن می کنن و سخنرانی تفسیر سوره حمد که فقط بسم لله و الحمدلله ش بحث شده بود قطع می شه!
کتاب خوب و ارزشمندی است
ممنونم از دست اندر کاران
تشكر از امكاني كه براي محققين فراهم كرده ايد
تفسیر سوره حمد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک